روزهای یازده ماهگی
سلام عزیز مامان ١١ماه از اومدنت میگذره روزها از پی هم میگذره و تو هم بزرگ و بزرگتر
میشی از شیطنتات بگم که حسابی شیطونی کلمه هایی رو که میگی به گل میگی گو
عکس خودتو که میبینی میگی اک صدای گربه رو در میاری با حیوانات سر خوشی هرجا
گوشی موبایل باشه میزاری دم گوشتو میگی او تعداد قدمهایی که بر میداری بیشتر
شده بس به ٤دستو پارفتن عادت کردی راه نمیری .مامان فدات بشه اینم چندتا از
عکساش.
اینم از محیا خانوم کلاه گیس گذاشته
اینجا تو اتاقمونی رفتی رو تخت نشستی چه ذوقی میکنی
اینجا مادرجون سرت روسری گذاشته
یه روز برفی بابایی که کار اداری داشت ماهم همراهش رفتیم محیا خانم حاضر شده
اینم ادامه عکساو یه جابند نشدن خانومی
عزیز مامان گوشی رو گذاشته دم گوشش الو میکنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی