تولد یک سالگی
سلام عزیز مامان فردا تولد یک سالگیته خیلی خوشحالم چه زود یک سال گذشته (به
قول عمه جون جونتو به لب رسوند) از کارهای محیا بگم به کلی راه میره شیطونتر شده
خیلی هم بازیگوش شده همرو خسته کرده دندوناتم همون دوتا شد یکشنبه هم باید
واکسن بزنی که خاله گفته صبر کنم اخه خیلی ضعیف شدی رشدت متوقف شده
کلماتی که میگی وقتی میگیم کلاغ چی میگه میگی گار گار بعبعی چی میگه بع بع به
اب میگی اه هاپو چی میگه ها فقط عشق بیرون رفتنی ددد . خوابت بهم خورده دو شبه
که تا صبح خواب نداری خیلی مامانو اذیت میکنی . چون تولدت با
بابابزرگت تو یه روز دیشب یه جشن کوچیک با خانواده پدری گرفتیم که عکساشم
میذارم امروز اومدم شمال خونه مادر جون که فردا یه جشن اینجا بگیریم هر چند بابایی
نیومده.
اینم از عکسای دیشب تو خونه بابابزرگ یه جشن کوچیک دور همی.
این کیکی که هم شمع 1سالگی محیاس هم 56سالگی بابابزرگ
اینم کادوی النازی
اینم محیا جون تو متولدین امروز نی نی وبلاگ
سلام مامانی دیشب حسابی خوش گذشت کلی هم عکس ازت گرقتیم ولی آخر شب
ضد حال خوردم شدید وقتی خواستم عکاستو ببینم دیدم تمام عکسا ی داخل رم
دوربین پاک شده خیلی حالم گرفته شد دلم میخواست بشینمو فقط گریه کنم.امروزم باید
برگردیم بریم خونمون اینم از کار دیشبمون