محیا جونمحیا جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

محیا زندگي مامان وبابا

چهاردهمین ماهگرد

1392/12/10 11:28
267 بازدید
اشتراک گذاری

 

عزیز مامان چهاردهمین ماهگردتو بهت تبریک میگم روزها از پی هم میگذرد وتو بزرگو بزرگتر

میشی هرچند قدکشیدنت مشخص نیست شیطنتا و بیقراریهات بیشتر میشه فقط دوست

داری کنارم باشی مامان گفتنت خستم کرده لجبازیت تمومی نداره دندوناتم رسیده به ١٢تا این

 شیرگاو تونسته رشد دندوناتو زیاد کنه از رشد قدیو وزنی خبری نیست همینقدر که

 سالمی

خدارو شکر یه سری عکساس که تو شمال گرفتم میزارم تا یادگاری از این روزات بمونه

 

محیا جارو به دست تو حیاط میچرخه میخواد به مامانش کمک کنه

 

 

فدای اون نگات بشه مامانی

مدل موی گل دخترمو اختراع دایی جونش

محیا به زیارت میرود

محیا لب ساحل محمودآباد

 

عزیز مامان از بادو سرما فرار میکنه

اینم از بعبعی محیا

 

عسل مامان کنار  همون گاو یکه  شیرشو میخوره

 

جیگر مامان داره به پسردایی بابایی غذامیده الهیییییییییییی

 

محیا خانوم از خواب بیدار شده داره نی نیشو میخوابونه

م

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان فاطمه
10 اسفند 92 17:42
14 ماهگیت مبارک شیطون بلای خاله عکسای لب دریاش خیلی ناز شده ای جوووونم مدل موشو ببین
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
13 اسفند 92 11:18
دیوار کوتاهی دارد خانه ما وقت امدن غم ها و قاصدک ها ، دیوار بلندی دارد خانه ما وقت رفتن اشک ها و گلایه ها
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
13 اسفند 92 11:24
14 ماهگي گل دختر مبارك....اي جانم تمام عكس هاش عالييييييي
مامان فاطمه
14 اسفند 92 17:21
........¶¶¶ ......¶*....¶¶ .....¶*........¶ .....¶*...*...¶¶............¶...¶¶ .....¶*..**..¶¶...........¶*.¶.¶¶¶ ......¶****¶¶.........¶***¶...¶¶¶ ........¶***¶..........¶***¶¶...¶¶¶ ..........¶*¶...(////...¶***¶......¶¶ ..........¶¶..((///////..¶*¶...........¶ ........¶*...................*¶ ......¶*...\\.............//...*¶ .....¶*.... @ ........ @ .... *¶ ......¶*.............Y..........*¶ .......¶*........I_I_I ........*¶ ..........¶*................*¶ ..............¶*,,,...,,,,*¶ .................\\\\\))//// ..........¶¶.¶*...........*¶ ¶¶*: ......¶......¶*...............*¶....¶ ..¶......¶*......................*¶.....¶ ¶.....¶*...........................*¶....¶ ¶.....¶*.............✿............*¶....¶ ¶¶¶¶*..............................*¶¶¶¶ .........¶*............¶..........*¶ .........¶*............¶..........*¶ ..........¶*...........¶.........*¶ ............¶*.........¶.......*¶ ..............¶*.......¶.....*¶ ......¶¶¶¶¶¶...¶..¶.:.¶...¶¶¶¶¶¶ ...¶¶¶¶¶¶¶_¶¶✿¶¶¶✿¶¶..¶¶ آپم دوست خوبم
آرشیدا
15 اسفند 92 0:26
آخی عزیزم نترسی از گاوه؟؟جیگرتو برم من بوس بوس
مامان الی و محیابانو
15 اسفند 92 12:41
مبارکه 14 ماهگیت خاله عکسهات خیلی باحال بود
میم مثه محیا
18 اسفند 92 17:14
14ماهگیت مبارک باشه عزیزدلم هزار ماشالله ب دندونای نازت محیای من 14ماهش شده و فقط 6تا دندون داره
میم مثه محیا
18 اسفند 92 17:15
وابستگیشون ب ما بجای اینکه کمتر بشه ظاهرا داره بیشتر میشه من ک گاهی(البته اکثر وقتا)مجبورم محیا ب بغل آشپزی کنم!! ولی میدونم یه دوره ایه و زود میگذره و بعدها دلمون برای همین وابستگی و کنارمون بودنشون تنگ میشه
میم مثه محیا
18 اسفند 92 17:16
مدل موهاش خیلی شیرینه....آیا خوردن محیا توی این عکس جایز میباشد؟آخه شیرین عسلم خیلیییی ملوس شده
میم مثه محیا
19 اسفند 92 7:10
حق داری محبوب جون.کاریش نمیشه کرد.نشون میده هوشش زیاده. یه چندوقتی باید نظم و ترتیب خونه رو بیخیال شی و حساسیتتو نسبت ب خرابکاریاش کم کنی.اونارو ک نمیشه تغییر داد،بالاجبار ما باید صبرمونو بیشتر کنیم تا بزرگتر بشن و فرق خوب و بد و بفهمن. منم خیلی وقتا کم میارم و از تو چ پنهون حتی از فرط خستگی گریه میکنم.خیلی از مهمونیارو بخاطر همین کاراش نمیرم.ولی خواهرجون میگن یکی از شیخ بهایی پرسید خیلی سخت میگذره چ باید کرد?شیخ گفت خودت میگی سخت میگذره،سخت ک نمیمونه!پس خدارو شکر ک میگذره و نمیمونه تا چشم ب هم بزنیم گل دخترامون بزرگ و خانوم شدن و این روزاشون خاطره شده.مادربودن سختی داره گلم
مامان پارمیس
19 اسفند 92 15:52
14 ماهگیت مبارک خاله ووووووی خوشگل خانومو ......مدل موهاشو پارمیس هم همینه همش ماما ماما میگه چسبیده نمیزاره هیچ کاری کنم حتی برم دستشویی
مامان رادمهر
20 اسفند 92 13:29
آخی عزیزم حتماً به خاطر دندوناش هم خودش خیلی اذیت شده هم شما رو خیلی اذیت کرده عوضش یهو با هم دراومدن و همه ی اذیتاشو یه دفعه کرده دیگه واسه خوشگل خانوم
محبوبه مامان ترنم
21 اسفند 92 13:56
جونممممممممممممممممممممممممممممممم. چه دلبر شده دختر
آوايي...(لي لي)
24 اسفند 92 1:11
خواهر جون سلام خوبي،،... حسابي درگيرم خواهر... ببخش من و .... دلم براتون تنگ شده بود
مامان الی و محیابانو
26 اسفند 92 10:08
مناسبتها را بهانه ای کنیم تا از آنان که دوستشان داریم یادی کنیم . نامت در اندیشه ام و مهرت در قلب من است. دوستت دارم سال نو مبارک ... آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری ، آغاز روزهایی باشد که آرزو داری ...
میم مثه محیا
26 اسفند 92 21:59
محیای شیرین من در چ حاله؟ مامان مهربونش روبراهه؟ حال و هوای عید اومد توی خونه؟
آوايي ... (لي لي)
27 اسفند 92 3:02
تق تق فش فشه، فاصلمون كم بشه!... 
هيزم و نفت و آتيش، دوستت دارم خداييش...... 
سيب زمينی به سيخه، عكس گلت به ميخه!
.... غماتو بيار فوتش كن،كينه داری شوتش كن!
.... هوا بهاری ميشه، سرما فراری ميشه!
....زردی ازت دور بشه، هر چی ميخوای جور بشه..... ۴ شنبه سوری مبارک خواهر جونم...... به علت ناز كردن نت هنگام سال تحويل پيشاپيش سال نو مبارك.. سالي شاد،پرپول،پرپول،پرپول براتون آرزومندم شما هم لطفا همينارو واسه من آرزو كنيد..... (لي لي دوستدار هميشگي شما)
مامان رادمهر
1 فروردین 93 2:23
دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزو مندم هر روزتان نوروز . . .
مامان فاطمه
1 فروردین 93 16:35
عیدت مبارک دوست نازنینم ایشالله سال خوب و خوشی داشته باشی
میم مثه محیا
2 فروردین 93 9:50
" بــــاز کـــن پـــنــجـــــره هـــا را و بـــهـــاران را بـــــاور کـــن ... ! " , ســـــــال نــــــو مـــبــــارک